باور این که ما می توانیم فقط تعداد کمی از لغات بسیار مفید را کسب کنیم و به نوعی شروعی به جلو در زبان داشته باشیم، ترغیب کننده است. این مورد هرگز برای ما پیش نیامده است. حتی یادگیری ‘کجا’، ‘چه وقت’، ‘چرا’ و غیره در تجربه ی ما خیلی کمکی نمی کند، چون عادت کردن به استفاده از این لغات یا حتی به یاد آوردن آن ها زمان زیادی می برد. ما برای عادت کردن به آن ها و به یک زبان جدید باید اغلب به آن ها بربخوریم.
تهیه ی لیستی از ‘سودمندترین’ لغات یک زبان کار سختی نیست. شما می توانید آن ها را جستجو کنید، یا فقط آن ها را به زبان خود تایپ کرده و به ترجمه ی گوگل منتقل کنید. شک داریم که این کار خیلی کمکی کند، حداقل در موارد دیگر کمکی نمی کند. شما باید بارها و بارها آن ها را در متون معنادار ببینید و بشنوید.
به همین دلیل است که ما ترجیح می دهیم روی پیدا کردن متون جالب برای گوش کردن و خواندن تمرکز کنیم. با متون راحت تر، و شاید نه خیلی جالب شروع می شود، اما تا جایی که ممکن است به زودی به متون چالش برانگیزتر و جالب تر می رسیم.
بسیاری از برنامه های اینترنتی ما را قادر می کند این کار را انجام دهیم. می توانیم لغات و عباراتی که معنی شان را نمی دانیم جستجو کنیم. ما می توانیم این لغات و عبارات را به منظور مرور گاه و بیگاه ذخیره کنیم. مفیدترین لغات، پرکاربرد ترین لغات، مدام در متونی که می خوانیم و می شنویم می آیند. تقریبا مثل جادو، در ترتیبی که نمی توانیم کنترلش کنیم به قسمتی از وجودمان تبدیل می شوند. اول آن ها را می فهمیم و بعد شروع می کنیم و آن ها را به یاد می آوریم.
پس سعی کنید تا می توانید خود را غرق در زبان کنید و کلمات مورد نیازتان را در برنامه های مختلف وارد کنید.