سه افسانه دربارهی یادگیری زبان که عبارتند از:
همهی این مقالهها به این عامل اصلی تاکید می کنند که برای کسب زبان، بیشتر از هر چیز دیگری، شما باید بخوانید و مشخص میکند که احتیاج دارید چه میزان بخوانید و، البته، لیسنینگ هم قدرتمند است. من طرفدار بزرگ لیسنینگ هستم چون به آمادگی من در صحبت کردن کمک میکند و چون چیزی است که من موقع کارهای دیگر هم میتوانم انجام دهم، اما من میدانم که برای فهمیدن لغات باید زیاد بخوانم.
بخوانید و گوش دهید
این یعنی خواندن و گوش دادن خیلی بنیادین و مهم است. بنابراین نیاز به تعلیم در این باره ندارید، نیاز به اصلاح شدن ندارید. به محض اینکه به یک سطح متوسط برسید، آن یکی هدف آموزش زبان باید برای این باشد که به یک زبانآموز مستقل و خودمختار تبدیل شوید. پس وقتی به آن سطح میانی در بین مقادیر زیاد ریدینگ و لیسنینگ رسیدید، بیشتر و بیشتر خود را اصلاح خواهید کرد یا در جستجوی توضیحات گرامری خواهید بود. چنانچه زبانآموزی خودمختار یا با انگیزه باشید هرجا که احساس کنید خلأ یا اشتباهی وجود دارد که شما باعث آن بودهاید، به آنها توجه خواهید کرد. برای رسیدن به این مرحله به جای فائق آمدن بر شما با قوانین بهتر است که بتوانیم به مردم چیزهایی را که علاقه دارند مانند داستانها یا هرآنچه که دوست دارند برای خواندن و گوش دادن بدهیم.
دوباره باید گفت که سه اشتباه عمدهای که مردم مرتکب آنها میشوند اینست که فکر میکنند به راهنمایی و دستورالعملهای زیاد نیاز دارند. اینکه باید نگران دستور زبان باشم. اینکه باید نگران خروجی باشند. اینها درست نیست. دوم از همه اینکه لزوماً باید به کلاس درس بروند. (در صورتی که) نیاز ندارند. اگر انگیزه نداشته باشید میتواند کمک کند اما لازم نیست. اشتباه سوم اینست که (یادگیری زبان) پیچیده است. (در صورتی که) پیچیده نیست. (یادگیری زبان به زمان و انگیزه نیاز دارد.)
پس این هم از این. ما هم یکجورهایی بارها همین حرفها را میزنیم اما این خیلی مهم است و افراد اندکی واقعاً این مطلب را درک میکنند.