اینجانب زهرا محبی فارغ التحصیل بهمن ماه سال 78 در رشته ادبیات انگلیسی هستم. با وجود اینکه رشته تحصیلی من مترجمی نبود با تلاشی 12 ساله توانستم تجارب ترجمه ای کسب نمایم که برای شخص خودم بسیار ارزشمند است. اولین تجربه اینجانب برگرداندن دو رمان از جین آستن به زبان فارسی بود که البته مبتدی بود، ولی در حد توان برای آن تلاش نمودم و وقتی در آزمون ترجمه سازمان آموزش فنی و حرفه ای به عنوان مترجم کتاب های فنی سازمان، قبول شدم سررشته ای از کتب فنی نداشتم و از طرفی به خاطر رشته تحصیلی دانشگاهی راه بسیار سختی پیش رو داشتم. با وجود آنکه متن کتابهای ارائه شده از لحاظ لغوی بسیار ساده بود ولی به علت عدم آشنائی با دستگاه های مربوطه ترجمه اصطلاحات بسیار سخت می نمود. بنا را بر این گذاشتم که برای ترجمه کتابهای فنی که یکی از آنها " تراشکاری صنعتی" بود، از نزدیک در کارگاه تراشکاری با دستگاه مربوطه آشنا شوم. این تجربه به من آموخت که شناخت کامل موضوع ترجمه و اصطلاحات وابسته به آن رشته خاص از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است که به مترجم توانائی ترجمه صحیح مطلب را هدیه می کند.
البته به طور کلی می توان گفت که برگردان مفاهیم گفتاری و نوشتاری از یک زبان به زبان دیگر را که هدف از آن ایجاد پلی ارتباطی میان دو فرهنگ و دو زبان مختلف است را ترجمه می نامند .در یک جمله باید گفت:" علم ترجمه جزء لاینفک سایر علوم است و چه بسا در درک دستاوردهای سایر علوم در دنیای کنونی نقشی بسزائی دارد که این خود موجب گسترش علم به نقاط مختلف کره خاکی، از زبانی به زبان دیگر میگردد. پس فن دشوار ترجمه را باید جدی گرفت.
همانطور که همگان می دانند برگردندان لغات و اصطلاحات از زبان مبدأ به زبان مقصد ترجمه نامیده می شود. که همین امر به زبان بسیار ساده به دو نوع کلی تقسیم بندی میشود:
1. نوع اول که البته اکثر قریب به اتفاق مترجمین به آن می پردازند نیازمند یادگیری زبان انگلیسی است که همان مهارت اکتسابی را شامل میشود و همچنین مستلزم درک مطلب بالای مترجم می باشد. البته شایان ذکر است که درک مطلب یکی از نشانه های مهارت ذاتی مترجم است. زیرا که جملات بیان شده در همه زبان های دنیا همیشه صریح نیستند و گاهی اوقات ابهام داشته و دارای چند معنی هستند. این مشکل در یک زبان بیگانه برای یک مترجم بیشتر نمود می کند. برای اینکه بتوانید منظور گوینده را دریابید باید با انواع ابهام و روش تفسیر آنها آشنا باشید و از یک نوع مهارت ذاتی برخوردار باشید تا مطالب را به خوبی بیان نمائید. ابهامات در جملات انگلیسی به دوگونه هستند ابهامات واژگانی و ساختاری.
در ابهامات ساختاری ممکن است کلمه ای دارای چند معنی باشد و در جمله ابهام ایجاد نماید مثل:
- ابهام واژگانی (lexical ) : این ابهام در مورد واژه ای در جمله است که بیش از یک معنا بدهد.
مانند :
She was standing near the bank او نزدیک بانک ایستاده بود – او نزدیک ساحل ایستاده بود.
در فارسی: خانم پزشکی دیروز به دیدن حسن آمد.
از این جمله میتوان پنج گونه معنی برداشت نمود:
کار خانم پزشکی است – همسر خانم پزشک است – فامیلی خانم پزشکی است – فامیلی همسر خانم پزشکی است.
Ali passed the river yesterday علی دیروز از رودخانه گذشت – علی دیروز مرد.
2- ابهام ساختاری ( structure ) : این ابهام خود به دو نوع ابهام تقسیم بندی میشود.
* ابهام گروهی (grouping) : هرگاه توصیف گرهای اسم قبل از دو هسته اسمی ظاهر شود اعم از اینکه بین آنها حرف ربط باشد یا نباشد، ساخت مذکور دارای نوعی ابهام به نام ابهام گروهی است. برای حذف آن لازم است ترجمه را از هسته اسمی آخر شروع کنیم. این نوع ابهام در گروه اتفاق افتاده و بر روی درخت نحوی قابل توجیه بوده و در گروه بندی واژه ها تاثیر دارد. مانند :
More beautiful girls' ترجمه1: تعداد بیشتری دختر زیبا ترجمه2: دختران زیباتر
* ابهام گشتاری: ابهام گشتاری به دو نوع گشتار تقسیمبندی می شود.
1- گشتار جابجایی
2- گشتارهای جانشینی[*]
البته درک مطلب از طریق آشنائی مترجم با موضوع مورد ترجمه نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است، اگر در ترجمه کتب فنی، بدنبال دستگاه های واقعی نمی گشتم و از نزدیک تمامی اجزای آن را با نام های مصطلح رشته تراشکاری یاد نمی گرفتم، مطمئنا" اولین کار من آخرین کارم بود. تا زمانیکه مترجم احاطه کامل به موضوع ترجمه نداشته باشد، هیچگاه معنی درست الفاظ را از هیچ نوع واژه نامه فنی نمی تواند بیابد تا با متن تطبیق دهد. کلمات فنی هر رشته ای را باید به زبان گفتاری آن رشته ترجمه نمود. این به آن علت است که انسان ها در زبانهای مختلف، اول صحبت نموده اند بعد زبان شناسان آن زبان را به تحریر درآورده اند، اصطلاحات در آن رشته خاص بکارگرفته شده اند، بعد جزء آن رشته تخصصی شده اند. پس باید با لغات مصطلح آن رشته تخصصی و زبان تحریری آن مطلب آشنا بود. در هر حال آشنائی با موضوعی که قرار است مفاهیم کلمات آن را از زبان مبدأ به زبان مقصد منتقل نمود از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .
2.در نوع دوم ترجمه که از فارسی به انگلیسی است و گروه خاصی از مترجمین به آن می پردازند و البته باید گفت که کار بسیار سختی می باشد فاکتورهای مهمی دخیل هستند، اینجاست که فرد باید به زبان انگلیسی مسلط باشد. به عبارت بهتر اصل در ترجمه فارسی به انگلیسی بر آن است که مترجم باید انگلیسی بیندیشد تا بتواند انگلیسی بنویسد. تا زمانیکه مترجم از اصطلاحاتی که برای رشته ای خاص استفاده می شود اطلاعات کافی نداشته باشد، ترجمه ای در خور و شایسته نمی تواند ارائه دهد. در تجربه فارسی به انگلیسی اینجانب که برگردان بروشورهای پروژه های مترو مختلف داخل ایران بود ،به علت کمک گرفتن از همسرم که در زمینه دستگاه های تی بی ام (ماشین آلات حفاری تونل) تخصص داشت، آشنائی کامل پیدا نموده و موفق به برگردان فارسی به انگلیسی شدم.
به طور کل انواع ترجمه را می توان به دو دسته اصلی تقسیم بندی نمود: موضوعی و لفظ به لفظ. به درستی نمی توان گفت که در چه جور متنی می توان از ترجمه موضوعی و یا در چه مطلبی می توان از شیوه لفظ به لفظ استفاده کرد. به کارگیری فنون ترجمه می تواند به صورت سلیقه ای توسط مترجم اعمال می شود البته با رعایت قوانین و فنون اصلی ترجمه. مثلا" در یک متن تخصصی کامپیوتر یک مترجم مجاز به استفاده از ترجمه موضوعی نیست. این نوع ترجمه مستلزم حذف یکسری اصطلاحات فنی است که موجب از دست رفتن بخش مهمی از اطلاعات موضوع خواهد شد. از طرفی در ترجمه متون ادبی ممکن است ترجمه لفظ به لفظ موجب سردرگمی و خستگی خواننده مطلب شود. زیرا که در برخی موارد نمی توان جایگزین کاملا" مناسب با اصطلاح ادبی ارائه شده را در زبان مقصد یافت و ترجمه موضوعی راه گشائی بسیار منطقی است که به شیوائی متن ترجمه کمک قابل توجهی می نماید. البته در تجربه شخصی اینجانب ترجمه شفاهی بسیار کار سختی و پر از استرس بود که در صورت کوچکترین بی دقتی و ضعف تمرکز خسارات جبران ناپذیری را به بار می آورد. ترجمه قرارداد های تجاری با شرکتهای سوئیسی و آلمانی از یک طرف و به طور همزمان تطبیق گفته های آنان با آنچه که در متن قرارداد آورده بودند از طرف دیگر کار بسیار سختی را رقم می زد. البته ترجمه همزمان که فقط موضوع برگردان لفظ به لفظ کلمات گوینده است، مقوله ای دیگری است که در ذیل به آن اشاره میشود.
امروزه ترجمه شفاهی یک حرفه کاملاً تخصصی و علمی محسوب می شود و همچون سایر"علوم دانشگاهی" دارای اصول و راهکارهای خاص خود است که تحقیق و مباحثه و رویکرد علمی با آن به مرور زمان باعث رشد و اعتلای ترجمه همزمان خواهد شد .
با وجود پیشرفت های گسترده و کاربردهای بسیار رایانه و دستگاه های ترجمه ماشینی در کشورهای صنعتی که برگردان متون از زبان های اروپایی به یکدیگر را تا حدودی تسهیل نموده است؛ موضوع ترجمه شفاهی همچنان در ابتدای راه خود قرار دارد و حتی در کشورهای توسعه یافته هم که در زمان برگزاری همایش ها و نشست های بین المللی از مترجمان همزمان استفاده وسیعی به عمل می آید؛ این کار در ردیف دشوارترین وظایف و در عین حال از جمله پردرآمد ترین حرفه ها محسوب می شود .
امروزه ترجمه ماشینی متون در میان زبان های اروپایی کاربردی گسترده یافته است و برنامه ها ی بسیاری هم برای آن تهیه و تدوین شده است ولی در رویکرد به زبان فارسی؛ این کار به دلایل متعدد بسیار دشوار به نظر می رسد .
غنا و انعطاف پذیری بی حد و حصر زبان فارسی، هم در گفتار و هم در نوشتار، تاکنون اجازه پیشرفت در استفاده از ترجمه ماشینی در زبان فارسی را نداده است و باعث شده است که تلاش ها در این مسیر هنوز در ابتدای راه خود باشد و این کار مستلزم برنامه ریزی های رایانه ای بسیار گسترده و پیچیده ای ست، که در عین حال نکات فراوان وگوناگون زبان فارسی را هم پوشش دهد. انعطاف پذیری زبان فارسی که گاه با یک پسوند و یا پیشوند ساده واژه های متعدد با معانی عمیق و گسترده را به وجود می آورد کار را تا حد زیادی دشوار خواهد کرد و در صورت تدوین برنامه های رایانه ای وماشینی برای برگردان ماشینی زبان فارسی؛ بی تردید این کار بی نیاز از ویراستاری های بعدی نخواهد بود چرا که حوزه معانی در زبان فارسی آنقدر گسترده است که اگر بخواهیم این منظور در ترجمه حاصل شود می بایست سعی وافری در این حوزه صورت گیرد و در آخر امر هم حتماً لازم است که افراد خبره، متون برگردان شده را یک بار دیگر ویرایش و به قالب های مرسوم کاربردی در زبان امروز بریزند .
این را هم باید اضافه کرد که شور و احساس و قریحه هنری مترجم در کاربرد کلمات زیبا و عبارت های دلنشین می تواند بر تأثیر گذاری کلام در هنگام ترجمه، اثری عمیق داشته باشد که این کار در برگردان های ماشینی تمام وکمال صورت نخواهد گرفت .
مترجم برای موفقیت در ترجمه همزمان، به آمادگی ها و ابزارهایی نیازمند است که به طور خلاصه در زیر به آنها اشاره میشود .
مترجم شفاهی خوب؛ باید زبان مادری خود و ادبیات نوشتاری و گفتاری زبان مبدأ را بشناسد. او مجبور است با مطالعه دائم و هدف دار؛ بر ظرافت های زبانی و معانی زبان مادری خود تسلط یافته و همواره نگاهی کاربردی به موضوع ترجمه همزمان داشته باشد. به این منظور، او باید ارتباط نوشتاری، شنیداری و دیداری مستمری را با زبان مادری خود و تحولات آن برقرار کند. این بدان معنی است که مترجم، هر لحظه خود را در فضای ترجمه احساس کند و تصور کند که همواره در حال انتقال مفاهیم است.
شرایط لازم برای این کار هم با توسعه روز افزون فناوری های نوین؛ همیشه و به سادگی فراهم است. یعنی اینکه دانشجوی رشته مترجمی با گرایش همزمان؛ بخوبی می تواند با روشن کردن رادیو و یا یک شبکه تلویزیونی، فضای لازم برای این تمرین را فراهم کند و فرض را بر این بگذارد که در حال ترجمه کردن است.
سخنرانی یک خطیب، یک تحلیل گر مسائل سیاسی، اقتصادی و یا کارشناسانی که در مطبوعات و رسانه های گروهی نظرات مختلفی را ارائه می دهند؛ می تواند محمل خوبی برای این کار باشد و مترجم می تواند با ترجمه همزمان گفته های این افراد قابلیت های زبانی خود را آزموده و به تدریج تقویت نماید و موارد نقص خود را یادداشت و اصلاح کند. مترجم از این روش تجربه خوب و مفیدی دارد که همواره آنرا به دیگر علاقه مندان هم توصیه می نماید .
در این قبیل موارد ضبط کردن صدای گوینده و ضبط کردن صدای خود مترجم برای برطرف سازی اشتباهات و یا تکرار دوباره کار می تواند تا حدود زیادی مفید واقع شود .
احاطه بر نکات و ظرافت های زبان گفتاری و نوشتاری زبان دوم هم از موضوعات اجتناب ناپذیری است که مترجم می بایست قویاً آنها را مد نظر قرار دهد. چون به همان میزان ضعف در این موارد، ما شاهد همان میزان کاستی و ناتوانی در انتقال مفاهیم خواهیم بود .
۳- تقویت آگاهی های عمومی و قوای شنیداری از طریق گوش دادن مکرر اخبار و رسانه ها
یک مترجم شفاهی می بایست از سطح نسبتا" خوبی از آگاهی های عمومی در زمینه های سیاسی، فرهنگی و بخصوص اجتماعی برخوردار باشد و با مطالعه و حفظ ارتباط شنیداری ودیداری دائمی خود با رسانه های داخلی و خارجی، قوه درک خود از مفاهیم رسانه ای و معانی بیان در زبان مبدأ و مقصد را هم تقویت نماید. مثلاً این احتمال و جود دارد که هر یک از مخاطبان در بخشی از گفتگوهای خود و برای بازتر کردن فضای صحبت و یا برای انتقال بهتر مقصود؛ از ضرب المثلها؛ اشعار شعرای معروف و یا نقل قول های مشهور استفاده کنند و یا از اعتقادات فرهنگی خود سخن بگویند که بطور قطع آشنایی مترجم با این مسائل او را در انتقال مفاهیم یاری خواهد کرد .
۴- تقویت فن بیان و کاربردهای زبان فارسی
برای این هدف؛ مترجم شفاهی باید در زمان فراغت بر کاربردهای معانی زبان مادری خود اندیشه و تمرین نموده و در زمان قرار گرفتن در شرایط ترجمه از آنها استفاده نماید.
در ترجمه شفاهی مترجم نباید با به دنبال کلمات گشتن مخاطب خود را معطل نگه دارد و فضای حاکم بر جلسه و یا شنیدار را خسته کننده و کسالت بار کند. لازم است که مترجم همزمان با تغییر آهنگ و کلام خود، هر از گاه نشاط لازم را هم در فضای ترجمه ایجاد کند .
۶- یادداشت برداری و خلاصه نویسی نکات اصلی گوینده و مخاطب
یادداشت برداری در حین ترجمه از نکات مهمی است که یک مترجم ترجمه همزمان نباید از آن غافل شود . از آنجا که در فضای ترجمه همزمان، مترجم نقطه وصل دو طرف محسوب می شود باید همیشه دفترچه ای نه چندان بزرگ در اختیار داشته و صحبت های طرفین را سریعاً یادداشت و در زمان برگردان از آنها استفاده نماید. این کار به عنوان کمک حافظه وی عمل می کند و به او مجال می دهد کار خود را با امانت بیشتری انجام داده و مفاهیم را درست تر منتقل نماید. یادداشت برداری برای کسانی که موظف هستند بعد از جلسه گزارشی از کار را هم ارائه دهند کمک مفیدی خواهد بود. اگر مترجم شفاهی از این سرعت برخوردار باشد که تمام مطالب را بنویسد این حالت مطلوب ترین وضعیت است ولی درصورت عدم امکان نوشتن همه مطالب گوینده کلام ؛ نوشتن فعل ها به صورت مصدر؛ و مفاهیم کلیدی و هر چه که به انتقال بهینه موضوع یاری رساند بهترین روش محسوب می شود.
یک ضرب المثل انگلیسی می گوید: "یک مداد کم رنگ از صد حافظه قوی بهتر است "
استفاده از نکات کاربردی این ضرب المثل در روند ترجمه نقشی اساسی دارد که به تجربه ثابت شده است. .
از آنجا که احتمال دارد در زمان ملاقات ها؛ هر یک از طرفین برای دفاع از مطالب خویش لحن کلام را تقویت نموده و با شدت و هیجان سخن بگویند و یا حتی ناراحتی و نگرانی خود از موضوعی را به مخاطب منتقل کنند، مترجم هم لازم است امانت داری را حفظ کند و با همان ترتیب و با کاربرد کلمات مناسب و بجا، مفهوم را منتقل نماید. .
البته باید به این نکته هم اشاره کرد که در زمان ترجمه شفاهی و یا در زمان انجام یک ملاقات رسمی؛ گرفتن ژست های فیزیکی از سوی مترجم نه تنها ضروری نیست بلکه اصلاً توصیه نمی شود.
برای مثال، در جلسات رسمی و در موارد اختلافات سیاسی مهم فیمابین، مترجم حق ندارد با انگشت به سوی شنونده کلام اشارات تهدیدآمیز داشته و یا مثلاً با مشت گره کرده در هوا سخن بگوید! چون از مترجم این انتظار وجود ندارد و او هم این حق را ندارد که به یک طرف مخاصمه تبدیل شود!
از آنجا که برخی افراد عادت دارند جملات طولانی بکار ببرند لازم است در زمانی که مترجم با گوینده کلام و مخاطب وی در یک جلسه حضور دارند مؤدبانه این نکته یاد آوری گردد که هر یک از طرفین جملات خود را کوتاه و موجز بیان کنند تا از معطل شدن مخاطبان در زمان صحبت هر یک از طرفین اجتناب شود. مترجم همزمان معمولاً حق دخالت در فحوای گفته های طرفین را ندارد ولی در زمانی که متوجه اشتباهی در گفتار از سوی یکی از طرفین می شود تا آنجا که به مفهوم گفته شده آسیب نرساند می تواند در زمان ترجمه این اشتباهات را رفع و تصحیح نماید.
مترجم شفاهی نباید حالات روحی و شخصیتی خود را در جلسات دیدار رو در رو دخیل کند. مترجم می بایست متناسب با فضای ترجمه رفتار مناسب را اتخاذ کند. ولی در مجموع حفظ آرامش روحی و رفتاری و اجتناب از اخمو بودن و یا خندیدن زیاد در زمان برگردان مطالب و به طور کلی رعایت ادب در جلسه توصیه می شود.
۱۰- فراگیری مسائل تخصصی و زبانی
تجارب شخصی مترجمان ثابت کرده است که فرا گرفتن اصطلاحات زبانی در چهار چوب « چند کلمه ای» و یا « خطی »مترجم را در بهره گیری هر چه بهتر از زمان یاری می دهد و باعث می شود که در برگردان همزمان عبارت ها موفق تر عمل نماید. اگر زبان آموز رشته مترجمی در زمان فراگیری، با دیدی انعطاف آمیز زبان بیاموزد و دایره وسیع تری از کلمات و عباراتی را که با یک کلمه ساخته می شوند بیاموزد این کار بر توانایی های وی در انتقال صحیح می افزاید و کیفیت ترجمه همزمان را بسیار بالاتر می برد.
برای مثال کلمه relation به معنای « رابطه» و « مناسبات » را در نظر بگیرید: همانطور که ما در زبان فارسی می توانیم این کلمه را به صورت یک ترکیب اضافی و یا وصفی یا با دیگر کلمات بکار بریم در زبان مقصد هم همین موضوع صادق است. لذا اگر زبان آموز این کلمه را در حالت ترکیب وصفی و یا اضافی آن ( به شرح مثالهای زیر) فراگیرد از کار آمدی بیشتری برخوردار خواهد بود.
Relations mutuelles روابط دو جانبه
Relations historiques روابط تاریخی
Relations internationales روابط بین الملل
Relations interétatiques روابط بین دولتی
Organisation سازمان
Organisation + mondiale سازمان جهانی
Organisation + mondiale + de la sante' ( OMS )l سازمان جهانی بهداشت
از این مثال ها می توان نمونه های فراوانی را ذکر کرد که در این نوشتار نمی گنجد. فراگیری اصطلاحات و ساختارها در قالب « خطی و جمله ای» روش بسیار مناسبی برای بهینه سازی کار ترجمه است. گسترش فرهنگ عمومی و تأسیس نهاد ها و سازمان های گوناگون اقتصادی و سیاسی و جوامع متعدد علمی و فرهنگی که از نشانه های شاخص جامعه مدنی محسوب می شوند باعث شده است که در زبانهای اروپایی استفاده از سرواژه ها (واژه های جدیدی که با کنار گذاشتن حروف اول کلمات تشکیل دهنده نام یک مؤسسه و یا سازمان درست شده است و در زبان فرانسه به آن sigle می گویند) بسیار رواج یابد و استفاده از این علائم جزء لاینفک زندگی اجتماعی جوامع و محیط های علمی و دانشگاهی گردد. استفاده از این نوع علائم زبانی چند سالی است که در زبان فارسی هم رواج یافته و کاربرد فراوان دارد. (مانند هما، سما، رجا، ناجا، نزاجا و غیره.
آشنایی با زبان شناسی و اصول علمی آن و همچنین علوم نوین مرتبط با زبان شناسی همچون معناشناسی و نشانه شناسی نیز از جمله مطالبی است که مترجم شفاهی می بایست بدان توجه عمیق مبذول دارد. ازآنجا که امروزه همه زبان های زنده مجموعه ای متحول را تشکیل می دهند که با ترقی علم و فناوری بر پیچیدگی آنها هم اضافه می شود و ورود اصطلاحات و واژه های کوچه و بازار و مفاهیم خاص مورد کاربرد قشرهای گوناگون همچون جوانان ( که از زبان خاص خود برای انتقال برخی مفاهیم استفاده می کنند) آشنایی خاص با این مقوله را می طلبد؛ لذا بر مترجم شفاهی است که این تحولات را هم دنبال کند و با ظرافت های آنها آشنا باشد.
توجه به ظرافت های زبانی و مشخصه های فر هنگی اقوام مختلف هم موضوعی است که نمی بایست از خاطر مترجم دور باشد. برای مثال برخی از فرانسوی ها عادت دارند در زمان ابراز مخالفت و یا ناامیدی ازچیزی، از دهان خود صدا هایی بیرون بیاورند که در فرهنگ فارسی ناشناخته است و می تواند رفتاری ناپسند تلقی شود و این جاست که مترجم باید این قبیل رفتارها را برای مخاطب خود توضیح دهد تا سوء تفاهمی برای طرفین به وجود نیاید.
به فراگیران رشته های مترجمی زبان توصیه می شود که در کنار زبانی که برای آن فعالیت می کنند حتماً یک زبان سوم را هم بر حسب نزدیکی واژگانی و یا ساختاری فراگیرند. این کار هم به حوزه واژگانی و گستره اطلاعات عمومی آنها کمک می کند و هم از نظر روانی بر خود مترجم و مخاطبان وی تأثیری بسیار مثبت می گذارد. از جمله این زبان ها که ساختاری نزدیک تر به زبان فرانسه دارند می توان به انگلیسی، اسپانیایی وایتالیایی اشاره کرد. چند خوش و بش ساده با مخاطبان به زبان های مختلف در دیدارها می تواند اثری عمیق بر فضای فکری مخاطبان و تصویر ذهنی ایشان از مترجم و کشوری که بدان تعلق دارد بگذارد که نباید این آثار را دست کم گرفت. چون بخش عمد ه ای از نتیجه بخشی دیدار های بین المللی به طور کلی با ایجاد روابط مثبت و سازنده در همان لحظات اول دیدارها و گفتگو های ساده ای که شاید کم اهمیت به نظر برسند، شکل می گیرند .
برخی از افراد با اینکه فارسی سخن می گویند ولی با این حال از ادبیات کلامی و گویشی خوبی برخوردار نیستند، کلمات و جملات را درست ادا نمی کنند و به طور کلی خوب سخن نمی گویند. در این قبیل موارد مترجم باید توجه داشته باشد که در مواجهه با این قبیل موارد « اصل کلام » را حفظ و در قالب مطلوب و صحیح بریزد.
ارتباط دیداری در ترجمه معمولاً از اهمیت بالایی برخوردار است. بین مترجم و کسی که سخن می گوید باید ارتباط بصری برقرار باشد و حتی الامکان مترجم همزمان او را در حوزه نگاه خود داشته باشد